در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد
کس جای در این کلبه ویرانه ندارد
دل را به هر که نهم باز پس ارد
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
گفتم بت من از چه تودر دام نیفتی
گفتاچه کنم دام شما دانه ندارد
در بزم جهان جز دل حسرت کش مانیست
ان شمع که میسوزد پروانه ندارد